نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 تير 1392برچسب:, توسط رضا |
دفتر عشـــق كه بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
...............
.........
 
کپی از الهه خانوم
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:, توسط رضا |

اینجـا...

حَوالــی ِ بُغــــــــــض های نشکفته ی دلم

دیـوار به دیـوار ِ چَشمــــــــانـی مُنتظــــــــر

چیــزی شبیــه باران خیـــس کـرده سنـگ فــــــــرش های ِ سَجــاده ی دِلـــــــم را

اینجــا...

کنــار ِ دلتنگـــــی های ِ همیشگــی

چیــزی شبیـــه ِمروارید

دانـه دانـه تسبیــــــح می گویـَد گونــه های بــــــــــــــــــی قـرارم را

عزیز دل بی قرارم

تو که خوب می دانی

اینجا دل مـــ ــن معجـــزه ای می خواهــد از جنــس عشق....

نوشته شده در تاريخ جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

امروز دوباره دلم شکست ، از همان جای قبلی

کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی

کاش میشد فریاد بزنم : "پایان"

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

════════ ೋღ☃ღೋ ════════

خدایا ….

تو دنــیای ما آدمــا …

یه حالتی هست به نام ” کــم آوردن ” !

تو که خــدایی و نمیتونی تجربش کنی ….

خــوش به حــالت … !!!

════════ ೋღ☃ღೋ ════════

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

لـــحـــظــــــــﮧ هــــــــایـــــــــم مــــــــال تـــــــــــو . . .

بــــــــــﮧ قـــیـــمــــــت صــــفــــــــــر تـــــــومـــــــــان . . .

هــمــیــــن ڪـــــــــــــﮧ . . .
تــــــــو ڪــنــــــــار مــــن بــــــــاشــــــــے . . .

ثــــــــروتـــمـــنــــــدتـــــــریــــــن انـــســـــــانــــــــــــم . . .

نوشته شده در تاريخ جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

همیشه سخت ترین جای ِ کار اینه که ، تظاهر کنی هیچی نشده..

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش آرزوےِ هر روز مـَن استـــ پـَخشِ زنده ےِ نگـاهِ توستــ … هَمیـن… ...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

برنده اونیه که میگه:


سخته ولی ممکنه


اما بازنده اونیه که میگه:


ممکنه اما سخته

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

مثل آبی که روی آتیشه ...

وقتی هستی دلم آروم میشه...

آروم میشه ...

نوشته شده در تاريخ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

دو رکعت گربه برای خاطره هایم !
یک قنوت سکوت برای یادت !
دو سجده بی قراری برای عشق بر باد رفته !
یک تشهد برای مرگ دلم . . .

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

ღ . دِلــداده ...


◥دست در دست ِ آرامش مے دهم وقتے توکل میکنم بـہ تو !◣



≺≺ فَـهُــوَ حَـسـبُه ≻≻ کـہ مـے خوانم

• انگار کسے دستے بـہ قلبم مے کشد (!)

و من آرام می شوم



• انگار کسے مے گوید :

" خیالت راحت ! من هستم .. "

و من

تمام ِ دلشوره هایَم را مے سپارم بـہ بآد ..



• انگار همـہ برایم مے شود تو

✔ و تو مے شوے همـہ ے من ... !

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

هر شب در رؤیای من

قدم می نهی !

بیدار که می شوم ...

چشم من از تو خالیست !

و نگاهم ... درد می گیرد ازین بیداری

تنها ... اگر در رؤیای من می آیی

بگذار تا ابد بخوابم !

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

اگر دیوانگی نیست پس چیست؟

وقتی در این دنیایِ به این بزرگی

دلت فقط هوای یک نفر را میکند !

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, توسط رضا |

یه روز معلم پرسید که عشق چند بخشه ؟

زود دستمو بردم بالا و گفتم:

یه بخشه ...

ولی وقتی تو رو دیدم فهمیدم که عشق سه بخشه...!!

1-آتش دیدن تو 2-شوق با تو بودن۳ - واندوه بی تو بودن

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, توسط رضا |

کجایی؟

.

.

.

.

.

آخ دلم . کاش نمی تپید . بیا عزیز رضا . دلتنگتم

همین.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, توسط رضا |

همیشه خاک گلدان کسی باش که اگر ساقه اش به ابرها رسید. فراموش نکند ریشه اش کجا بوده است

نوشته شده در تاريخ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, توسط رضا |

اگر بر هر چه شادیست در جهان چشم بربندم

هیچ غمی نیست

آن شور نگاه تو کفایت همه عمرم

شاد باشم

دلشاد شوم از تو وزآن طرز نگاهت

لبریز شود کاسه ی مهرم ز صدایت

ز کلامت

لمست چو کنم روح من از شوق به پرواز

در عرصه ی گیتی چه شادان

چه سرافراز!

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, توسط رضا |

دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛ از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام.
هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است... .

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رضا |

ﻋﮑﺲ ﺗﻮ
ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺗﻮ
ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ! …

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, توسط رضا |

آسمـان هـم کـه بـاشی

بـغلت خـواهــم کـرد …

فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش

هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, توسط رضا |

بعضی وقتا آدما
الماسی تو دست دارن…
بعد چشمشون به یه گردو میفته
دولا میشن تا گردو رو بردارن
الماس میفته تو شیب زمین
قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره…
میدونی چی میمونه؟
یه آدم…
یه دهن باز…
یه گردوی پوک…
یه دنیا حسرت…

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط رضا |
از این دوری طولانی

منو ببر به دورانی

که هر لحظه تو اونجایی

زیر بارون تنهاییییییی

منو ببر به اون حالت.....همون حرفا ..

همون ساعت

به اندوه غروبی که

به دل شوره ی خوبی که

تو چشمام خیره میمونی

به من چیزی بفهمونی ...

منو ببر به اون حالت.....همون حرفا ...

همون ساعت...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط رضا |
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد !


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, توسط رضا |

 

 
زمــانــه غــریـبـی ستــــ


دیگـَـــر دلتــنـگـی هـــایَـــم را


بیــصــدا در پــرانتــزهــا حبـس مـی کنَـــم


کــه اگَـــر وقتـــ نـــداشتــی نخـــوانـــی . . .
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |
همه هستی من آیه تاریکیست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه
تو را آه کشیدم.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |

روزی دختری به کوروش کبیر گفت من عاشقتم.. کوروش گفت لیاقت شما برادر من است که از من زیباتره و اکنون پشت سر شماست: دختر برگشت و دید کسی نیست، کوروش گفت اگر عاشق بودی پشت سرتو نگاه نمیکردی

 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |

مهربان من ،





آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است که من





را مدهوش میکند…





“”تو تنها کسی هستی”" که برای من ارزش





فکر کردن را داری!!!

 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |

 

 

اسیر فصل خزان گردد ان کسی، که دمی اسیر اشک کند چشمان مهربان تو را.

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |

 

حالا که رفته ای

پرنده ای آمده است

همین باغ رو به رو

هیچ نمی خواهد

فقط می گوید : کو کو ؟...

حالا که رفته ای بهانه خوبی است

شب

کویر

سکوت

فقط این صدای هق هق را کم کنید.....


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |
دیگر از این همه باران آشنا که از پیاله ی دست های آسمان سر می رود حیرت نکن.

از روزی که که تو دیگر کنارم نیستی من این بالا هر شب اشک هایم را با ابر ها پاک می کنم...

حیف که دیگر ابری هم نیست....


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط رضا |

 

آن روزها گنجشک را رنگ میکردند و جای ِ قناری میفروختند… این روزها هوس را رنگ میکنند و جای ِ عشق میفروشند…. آن روزها مالباخته میشدی و این روزها ،دلبــــاخــــته… !
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, توسط رضا |
 
آدم ها هـرگـز کسانی را کــــه دوسـت دارنــدفـرامــــــوش نمی کُنـــــــندفقـــط عـــادت می کُـــــنــند کــــه دیـگـــــــر کِــــــنارشــان نــــباشـــند ! ...


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 1 مهر 1391برچسب:, توسط رضا |

برگ ریزان که راه انداختی
واژه هایمان جان گرفت
ما از تو شعر گفتیم
دل انارها خون شد
حالا
رگبارهایت را تند تر کرده ای
می خواهی به زمستان برسی
لطفا
تا شعرهایمان دم بکشد
کمی دیگر پاییز باش

نوشته شده در تاريخ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, توسط رضا |

دلَـم کـه مـ ـے گـیرَد...
آرام خـودَم را دَر آغـوشْــ مـ ـے گـیرَم ..
خـودَم بـه تنـهـآیـ ـے..
دَسـت نَـوازش بـَر سَـرَم مـ ـے کـشَم ..
لبـخَنـد مـ ـےزَنَم وَ آهـسـته مـے گـویـَم:
گـِریـه نَکـُن عـَزیـز . مَـن هَستَـم ..
خودَم بـه تنـهـایـ ـے..
هـَواے نَداشتـه اَت را دارَم ....

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:, توسط رضا |

مهربانم!
شعر هایم...نوشته هایم و عاشقانه هایم
...به تمنای چشم های توست
...چشم هایت را نبند
هستی ام به باد می رود...

عشق بی همتای من!
به حرمت نفس هایت و
به حقیقت دقایق پریشان عاشقی سوگند
که پاکی چشمانت
زیباترین تصویریست که در
ذهن سیالم حک شده است...

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, توسط رضا |

فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست ؟



من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام



هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من



آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد تو ام ؟

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, توسط رضا |

""مــُ פֿـآطــَبــِ פֿــآص ═☜""

مَن בوسِـتـــ בارَم هـــایِ ایــن آבمـها رانِمـــــیخواهـَـم

بوسـ ــ ـه هایِشــــ ـآن بِــه בردم نِـــمـــــیخـورَב

قـــ ــول هــ ـایِشـــ ــان قـانِعَـــمـ نِمیکنَــב

مَــن تِشــ ــنه ی بـی تَفـاوتـ ـــ ـیـــ هــایِ تـــوام .
 

نوشته شده در تاريخ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, توسط رضا |
می خواستم تا برایت با اشكهاییم

دوست داشتن را به قلب سنگی تو فرو كنم.........

اما نبودی تا قطره قطره اشكهای كوچكم را

به روی گلبرگهای قلبت بریزم.........

نامه های مرا سوزاندی

و تكه تكه كردن عشق مرا

با نگاهت خواستار شدی...!
نوشته شده در تاريخ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, توسط رضا |

تویی تنها دلیل بودن من به یاد من باش, فراموشم نکن من تشنه محبت, درد آشنای هجرت دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود ندارم از تو شکوه, این سرنوشت من بود بی تو حدیث عشقو دیگر باور ندارم,جز با تو بودن آرزویی در سر ندارم میپیچه عطر خاطره در خلوت شبهای من,تکرار اسمه قشنگت شده عادت لبهای من ......
تقدیم به عزیزی
که تنهام گذاشت ولی من تا روز مرگ فراموشش نمیکنم

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.